با یاد خدا...

من از دنیایم گله دارم ...

آمدم این جا بنویسم چون دلم میخواهد گفتنی های دنیایم را همه ی کسانی که دنیای پرستاری را نمی شناسند ،بخوانند و بدانند و بشناسند ،شاید...

حال که در آستانه ی فارغ التحصیلی هستم شاید بهتر بتوانم از زبان یک پرستار ،دغدغه هایش را بنویسم ،شاید...

از همان اول دلم میخواست دنیای پرستاری را آنچه که هست به همه بشناسانم نه آنچه که دیده بودند و شنیده بودند...

پرستار شدن و پرستار ماندن کار سختی است،این را به جرات می گویم

وقتی پرستاری،تو مسئولی انگار ،بین همه ی آدم هایی که از زمین و زمان گله دارند

وقتی پرستاری،انگار که جواب همه ی سوالات پیش توست و اگر گاهی جوابی نداشته باشی،بی سواد خطاب می شوی خیلی راحت !

وقتی پرستاری بیشترین زمان را تو با مریض ات میگذرانی،بیشتر کارهای بهبودی اش را تو انجام میدهی،بیشترین تغییرات حال و احوالش را تو اهمیت میدهی و برایت مهم می شود که حل می شود اما...

کمترین حقوق را می گیری و کمترین تشکر ها نسیب تو می شود،گاهی هم اصلا تو را نمی بینند انگار..

این ها همه به کنار، بزرگی میگفت :وقتی عاشق شغلت باشی ،در زندگی یک روز هم کار نکرده ای که مشکلاتش یادت بیاید.

اما وقتی رسانه ی کشورت ،همیشه تو را به عنوان یک جسم بی تحرک و ثابت ،پشت استیشن پرستاری با (یونیفرم تمام سفید !!! )نشان می دهد که شخصیت ات هم بی شباهت به زن های سر کوچه ی بچگی مان، که سبزی پاک میکردند و مدام در حال غیبت کردن بودند نیست ،

حالت بد می شود و با خودت می گویی چرا ؟

کجاست آن همه سواد و علم ام ؟؟

کجاست آن همه جنب و جوش و زحماتم؟

چرا نشان اش نمی دهند ؟

مگر نه اینکه ما پرستارها ۴ سال در دانشگاه درس خواندیم و واحدهای انصافا سختی را پاس کردیم

چرا از من این شخصیت را ساخته اند؟

چرا هیچ ناظری پشت ساخت این سریال های آبکی نیست که کمی هم پرستاران را از دنیای حرفه ای شان نگاه بکند و بفهمد که جایگاه من در سریال ها فقط تنظیم قطرات سرم یا تزریق یک آمپول نیست.

چرا کسی از اقدامات یک نرس موقع احیای قلبی تنفسی چیزی نشان نمی دهد؟

کسی مدیریت بحران میداند چیست ؟ وقتی نرس اورژانس باشی و با هم چند مریض بد حال داشته باشی و از بد روزگار تک شیفت هم باشی...

چرا کسی از پژوهش ها و تحقیقات ومقالات پرستاران چیزی نشان نمی دهد؟

مسئولین بشنوید ! ببینید ! پرستاران قشر تحصیلکرده ی این جامعه هستند،کجای دنیا با قشر تحصیلکرده این چنین می کنند که پرستاران را سوژه ی سریال هایتان کرده اید .

حالت دگرگون می شود وقتی سریال پرستاران استرالیایی را می بینی که انگار خودت را ساخته اند و از نرس بودن خودت لذت می بری و یادت می رود که داری سریال تماشا میکنی.

و آن جاست که حسرت خودت را می خوری که کاش خودم را نشان دهند ،خود خودم را ...

..............................................................................................................................

اَللهُمَّ عَجِّل لِوَليِّکَ الفَرَج

[ دوشنبه 21 آذر1390 ] [ ] [ سمیه ] [ نظر بدهید ]