ازماست که بر ماست
اگر به آسیب شناسی حرفه پرستاری بنشینیم مطلب مفصلی شامل حوزه های مختلف از ضعفها و اشکالات را خواهیم داشت.از آسیب شناسی در حوزه تشکلها و گروههای فعال صنفی تا بحث رسانه و فرهنگ.
امروزه رسانه بعنوان رکن چهارم دموکراسی در کنار حوزه های سه گانه قدرت و حاکمیت به ایفای نقش می پردازد.اتفاقا" پرستاری از خلاء رسانه مستقل و فراگیر رنج می برد.
پرستاران با اتفاق و اتحاد خود میتوانند تعیین کننده مقدرات سیستم درمان کشور باشند زیرا نه تنها اکثریت مطلق جمعیت مراکز درمانی را به خود اختصاص داده اند بلکه بازوی اجرایی آن نیز بوده و بدون ایفای نقش پرستار هیچ مرکز درمانی نمیتواند به فعالیت خود ادامه دهد.
اما اشکال کار از ضعف و سستی خود و همکاران و عدم مشارکت در حرکتهای موثر آنها در سرنوشت حرفه ای خود شروع میشود تا جایی که در همین عرصه رسانه ، صدها وبلاگ پرستاری اغلب به انعکاس مطالب متفرقه از نجوم گرفته تا سنگ تولد ماهها و.... می پردازند اما دریغ از واگویه مصیبت گرانی که همه روزه با آن گرفتار بوده و سایه سنگین آن بر زندگی شخصی ما نیز کشیده شده است.
برخی ها عدم مشارکت جامعه پرستاری را یک نوع قهر کردن و بی تفاوتی آنها را نشانه دلسردی می دانند و برخی ها هم از سوء ظن پرستاران به تشکلها و فعالین پرستاری و یا حداقل عدم اعتمادشان سخن به میان می آورند اما آنچه مسلم است این سکوت و بی تفاوتی و یا قهر هرگز سازنده و تاثیر گذار نبوده و نخواهد بود.
آنچه مسلم است برای تحقق عدالت در آیه نورانی قران از قیام تعبیر شده است آنهم نه فقط گروهی بلکه فردی یا گروهی."یا ایها الذین آمنوا، کونوا قوامین بالقسط، شهدأ لله ولو علی انفسکم اوالوالدین والاقربین"و یا "قل انما اعظکم بواحده، ان تقوموا لله مثنی و فرادی ثم تتفکروا" که هیچکدام از اینها به سکوت و قهر و بی تفاوتی راهنماییمان نمیکند.
اگر بی عدالتی می بینیم حداقل باید بیان کنیم و این تکرار بیان آن از زبانها و قلمهای مختلف موجب انعکاس اجتماعی و جلب نظرات میشود و حداقل همه افراد جامعه میفهمند که ما در چه شرایطی ارائه خدمت میکنیم.
نقصها و نارسائی های موجود و مشکل مردم در رسیدن به حقوق خودشان و بی زبانی ما، ناخواسته پرستاری را بعنوان اولین جبهه مواجهه با دریافت کنندگان خدمت و مردم در تقابل با هم قرار داده است و بر ماست که برای رفع این نقیصه و شفاف سازی عرصه تلاش کنیم.هر کدام یک قدم و در حد توان خود تا شرایطی پیش نیاید که خادم و مخدوم در تقابل و جبهه مقابل هم قرار گیرند.
کوتاه سخن اینکه با شرایطی که در خودمان مشاهده میکنیم نباید همه تقصیرها را به پای دیگران بنویسیم.
باید بپذیریم که از ماست که بر ماست.