رشد و ارتقاء دانش پرستاری و تدریس آن بعنوان یک رشته علمی مستقل تا مرحله PHD ، پرستاری کشورمان را در یک مسیر عبور و گذر از حالت سنتی به شکل مدرن قرار داده است.

این حرکت با ورود فارغ التحصیلان کارشناسی پرستاری به فضای حرفه پرستاری کشور شروع و با شکل گیری تشکلهای پرستاری در دهه هفتاد ، نمود عینی پیدا نمود.

تحرکات صنفی پرستاران در سالهای آخر دهه هفتاد ، نشان دهنده روح هویت خواهی جامعه پرستاری کشور بود که با دستیابی پرستاران به نظام پرستاری ، مرزهای جدیدی برای جایگاه پرستاری کشور تعیین گردید.

با ورود نسل جدید پرستاران و حضور تعداد بیشتر فارغ التحصیلان دوره ارشد پرستاری در بالین، قالبهای سنتی حاکم بر حرفه پرستاری ، سست و شکننده گردیده است و طبیعی است که پرستاری بعنوان وردستی پزشک تا حد پادویی و منشی گری ،جای خود را به تعامل دو حرفه پزشکی و پرستاری با هدف گیری سلامت بیمار خواهد داد.

مقاومت آگاهانه جامعه پزشکی که حاکم بلامنازع سیستم درمان کشور بوده و هست، برای حفظ منافع و جایگاه خود و انکار ناآگاهانه جامعه بعلت فرهنگ سازی نامناسب رسانه ها و ادامه پندارهای سنتی حاکم بر آن، موانعی است که در این دوره گذر باید پشت سر گذاشته شده و معادلات و موازنات جدیدی شکل گرفته و برقرار گردد.

تعرفه گذاری خدمات پرستاری ، گام بعدی جامعه پرستاری است که مرزهای جدید این حرفه را تعیین می نماید و از این رو ساده انگاری است که بهانه های مطرح شده در این پنج سال را بعنوان موانع اجرایی شدن قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری بدانیم.

واقعیت این است که اراده ای غالب در سیستم اجرایی میخواهد این مرزهای جدید شکل نگرفته و پرستاران را در پشت دیوار مطالبات چندین ساله خود که اینک لباس قانون بر تن نموده است ، متوقف نماید.

براستی این کدام اراده است که از قانون رسمی کشور قدرتمندتر است؟